هیچ چیزی در دنیا نمی تواند جای پشتکار را بگیرد استعداد نخواهد توانست هیچ چیز شایع تر از افراد بااستعداد ناموفق نمی باشد نبوغ نمی تواند جایگزین پشتکار باشد نابع های جایزه نگرفته تقریباً یک ضرب المثل شده است . تحصیلات نمی تواند جایگزین پشتکار باشد دنیا پراز افراد تحصیل کرده بی خانمان است . پشتکار و عزم جزم تنها قادران مطلق ، خداگونه هستند و ورد و تکیه کلام "این کار را می کنم" همیشه مشکلات انسانی را حل کرده و حل خواهد کرد.

-          از Calvin Coolidge

پشتکار پنجمین و آخرین رکن و اساس انضباط شخصی است.

پشتکار چیست ؟

پشتکار توانایی ادامه کار و فعالیت بدون توجه به فکر و احساس ، شما به کارتان ادامه می دهید حتی زمانیکه دوست دارید آن کار را ترک کنید.

وقتی بر روی هدف های بزرگ ، کار می کنید انگیزه شما مثل موجی که به ساحل برخورد می کند گاهی اوج و گاهی فروکش می کند.بعضی اوقات شما بسیار با انگیزه خواهید بود و بعضی وقت ها هم این جوری نخواهید بود. اما این انگیزه شما نیست که نتایج را تولید می کند بلکه کارهایی که انجام می دهید این کار را می کنند. پشتکار به شما اجازه ادادمه دادن به کار را ، حتی زمانیکه انگیزه چندانی ندارید را می دهد ودر نتیجه شما می توانید نتیجه ها را انبارکنید .

پشتکار درنهایت ، انگیزه خودش را ایجاد می کند اگر شما خیلی ساده فقط به انجام یک کاری ادامه دهید سرانجام به نتیجه هایی می رسید و نتیجه می تواند انگیزه دهنده خوبی باشد. به عنوان مثال ممکن است در مورد رژیم گرفتن و ورزش کردن زمانیکه 3کیلو از وزنتان را برای اولین بار کم کرده باشید و حس کنید که لباس های تان کمی آزادتر به نظر می رسند بسیار شوق و هیجان بیشتری خواهید داشت.

چه زمانی بایستی تسلیم گردید؟

آیا همیشه می باید شما  پشتکار به خرج دهید و هرگز تسلیم نشوید؟البته که نه ، برخی وقت ها ، ترک کردن وتسلیم شدن یکی از بهترین گزینه هاست .

آیا شما هرگز د رمورد شرکتی به نام Data-O-Darf شنیده اید؟ در مورد شرکت مایکروسافت چطور؟ هردو شرکت توسط آقای بیل گیست و پل الن راه اندازی شدند Data-O-Darf نام اولین شرکتی بود که در سال 1972 آنها راه انداختند. شما می توانید داستان Data-O-Darf را از این لینک مطالعه کنید . آقای گیتس و الن شرکت مذکور را چندین سال قبل از انداختن آن در توالت ، اداره می کردند . آنها تسلیم شدند البته که آنها با را ه اندازی شرکت مایکروسافت کاربهتری را راه اندازی کردند.

اگر آنها از شرکت Data-O-Darf دست نمی کشیدند و چه کسی امروز یک مجموعه کامل از جوک از شرکت مایکروسافت و بیل گیتس داشت .

پس چه جوری شما می فهمید که الان بایستی ادامه دهید یا اینکه تسلیم شوید و دست از کار بکشید؟

آیا نقشه شما همچنان درست و دقیق است؟ اگر نیست آنرا به روز نمایید . آیا هدف شما همچنان صحیح است ؟اگر نیست آن را به روز کنید یا اینکه آنرا ترک کنید  . هیچ افتخاری در چسبیدن به هدفی که دیگر برای شما الهام بخش نیست، وجود ندارد. پشتکار به معنی لجاجت نیست.

یادگیری این درس در عمل برای من خیلی سخت بود.من همیشه باورداشتم که نباید تسلیم شوم وقتی که هدفی را تنظیم کردم باید سخت به آن بچسبم تا به پایان برسد. کاپیتان هم با کشتی و تمام متعلقات آن به ته دریا می رود اگر من در تمام کردن پروژه ایی که شروع کرده بودم شکست می خوردم . احساس گناه خیلی بدی داشتم.

سرانجام من پی بردم که این کار یک کار بی معنی و مزخرف است .

اگر شما به عنوان یک انسان دارید رشد می کنید هر سال نسبت به سال قبل خود یک فرد متفاوت تر می شوید و اگر به صورت آگاهانه مسیر رشد فردی خود را دنبال کنید بنابراین تغییرات شما اغلب سریع و خیلی زیاد خواهند بود. در واقع شما نمی توانید تضمین کنید که اهدافی که امروز برای خود تنظیم می کنید ، اهدافی خواهند بود که یک سال بعد از امروز هم آنها را دوست داشته باشیدکه حتماً ، به آنها برسید.

اولین کارتجاری من نرم افزار چابک  بود که در سال 1994 آنرا را ه اندازی کردم تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم ولی بعد از اینکه این شرکت را بیشتر از ده سال ، اداره کردم آماده یک کار جدید بودم الان هم در کنار این کارم آن شرکت را می گردانم ولی تمرکز تمام وقت من بر روی آن کار اصلاً نیست . یک یا دو ساعت وقت در هفته برای نگهداری آن می گذارم به این خاطر که به نحوی آنرا طراحی کردم که تا حد  ممکن به صورت خودکار عمل کند و یک درآمدی هم در ضمن برای من ایجاد کند. تا حدودی که می خواستم هم موفق بوده است. می توانستم ادامه دهم و آن شرکت را بزرگتر نمایم ولی متوجه شدم که دیگر تمایلی به صرف وقت وزندگی ام برای ساخت بازی های کامپیوتری ندارم ، ایجاد یک شرکت طراحی بازی ، آرزوی سن 22 سالگی من بود و بعد از ساخت و انتشار یک دو جین بازی ، من حس کردم که به هدفم رسیدم و یک استیو 22 ساله از این کار هم خیلی راضیه ، اما الان من هدف های و آرزوهای دیگری دارم .

آیا من شرکت نرم افزاری چابکم را رها کردم : شما می توانید این را بگویید اما دقیق تر آن این خواهد بود که بگویم من تحت تزریق دیدگاهی که خیلی برای من مهم است ، قرار گرفتم . اگر من با لجاجت به کار نرم افزارم ادامه می دادم این سایت هرگز به وجود نمی آمد. من داشتم که بر روی یک بازی جدید به جای کتاب جدیدم ، کار می کردم.

برای اینکه فضا برای هدف جدید خود ایجاد کنید. ما مجبوریم که هدف های قدیمی خود را به پایان برسانیم یا حذف کنیم و برخی وقت ها هدف های جدید آنقدر ضروری و الهام بخش هستند که دیگر مجالی برای به پایان رساندن هدف قدیمی تان وجود ندارد. آنها مجبورند نصفه تمام شده طرد شوند ، همیشه من از انجام این کار ناراحت می شدم ، اما می دانم که لازم است . سخت ترین قسمت ان این است که آگاهانه و با هوشمندی تصمیم بگیریدیک پروژه قدیمی راحذف کنید با اینکه می دانید هرگز به اتمام نخواهد رسید من یک پوشه پر از ایده های طراحی بازی و نسخه اولیه بازی های جدیدی را دارم که هرگز نور آفتاب روز را نخواهند دید. تصمیم گرفتن برای ترک آن پروژه ها به دست خودم برای من واقعاً سخت بود. وقت خیلی زیاد برد تا بتوانم این را درک کنم . ولی برای رشد من لازم بود تا بتوانم این کار را انجام دهم .

همچنان من مجبورم که مشکل هدف هایی که قبلاً تنظیم کردم و شاید با توجه به رشد شخصیتی من در سال جدید، قدیمی و دورافتاده به نظر می رسند را حل کنم . چه جوری این مشکل را من حل کردم ؟ فریب دادم . من به این نکته پی برده بودم که تنها روشی که می توانم هدف گذاری بلندمدت برای خودم انجام دهم و به آنها بچسبم و عمل کنم این است که آنها با مراحل رشد من همخوان باشند.

دنبال کردن رشد شخصی یک پای ثابت و پایدار من برای مدت طولانی مدت بوده است . حتی اگر چه به صورت پاردوکسی در همین حال حاضر هم من در حال تغییر وعوض شدن هستم. پس به جای تلاش برای تنظیم یک مجموعه اهداف ثابت مثل کاری که برای راه اندازی شرکت نرم افزاری ام انجام دادم ، تنظیم اهداف پویا و گسترده را شروع کردم و با مراحل رشد من سازگار بودند. این کار تجاری جدید من (این سایت )به من این اجازه را می داد که به صورت کامل رشد شخصی را پیگیری کنم ، هرآنچه را یاد می گرفتم با دیگران به اشتراک می گذارم و پخش می کنم . پس رشد به تنهایی یک هدف است هم برای من و هم برای دیگران. این یک رابطه همزیستی ایجاد می کند که بوسیله آن بازخوردهای کمک به دیگران ، به رشد شخصی من بازگشتی داشت و هممچنین باعث تولید ایده های جدیدی برای کمک به دیگران می شد. هر فردی که این سایت را در طول یک سال قبل خوانده باشد احتمالاً می تواند تاثیر آن را در عمل حس کرده باشد.

دنبال کردن مستقیم و با آگاهی رشد شخصی تنها نوع ماموریتی است که برایم درمانگر است . اگر ماموریت سرمایه گذاری در املاک را ماموریتم خودم کنم شاید بعد از چند سال ، افسرده شوم ، تا وقتی که می خواهم به صورت نامحدود رشد کنم مجبورم که یک سطح از کارهای چالش برانگیز برای خودم داشته باشم و همیشه سطح میله سختی کار را بالاتر ببرم من نمی توانم اجازه دهم که چیزهای اطرافم خیل کسل کننده شوندو خطر افتادن به دام الگوی رفتاری خودپسندی برایم رخ دهد.

ارزش پشتکار در لجوجانه چسبیدن به گذشته نیست بلکه ازدیدن آینده به وجود می آید. و آنقدر نیرو و اجبار دارد که تقریباً هر چیزی را به واقعیت تبدیل می کند. این دیدی که من الان نسبت به آینده دارم خیلی وسیع تر از دیدی است که من زمانی برای شرکت نرم افزاری چابک ام داشتم . توانایی کمک به رشد دیگران وحل بیشتر مشکلات و مسایل خیلی سخت آنها برایم بسیار بسیار الهام بخش تر از سرگرم کردن مردم است . این ارزش هارا زمانیکه من شرکت نرم افزاری چابک را داشتم هم باور داشتم به خاطراینکه من عاشق بازی های با منطق معما گونه بودم که مردم را به چالش بکشاند تا فکر کنند . اغلب باعث این شد که من این فرصت را برایم به وجود آورد تا من یک سری بازی را منتشر کنم که برایم من پول ساز بود. اماهیچ مساله ومشکلی را از مردم حل نکرد.

پشتکار در فعالیت از پشتکاردر دیدگاه می آید . وقتی که در مورد چیزی که می خواهیددید گاه ،  خیلی روشن و واضحی دارید به نحوی که دیدگاه شما تغییری نکند ، شمابه صورت ثابت – با پشتکار در آن مورد کار می کنید وثابت بودن در کار و عمل ، ثبات در نتیجه را تولید خواهد کرد.

آیا می توانید یک بخشی از زندگی خود را که بیانگر عملکرد با پشتکار به مدت طولانی و بلند مدت شما در آن قسمت بوده است را مشخصاً بگویید ؟من فکر می کنم اگر شما بتوانید چنین بخشی را مشخص کنید،من فکر کنم با این کار بتوانید سرنخ ماموریت و هدف زندگی خود را بفهمید –چیزی که برای آن می توانید با عشق و علاقه و نظم وانضباط فردی خودتان به نحوی که بر روی یکدیگر هم افزایی داشته باشند کار نمایید.